فاركس پرشين

آموزش استراتژی کسب و کار

با گذراندن این دوره، شما در زمینه بازاریابی توانایی شناخت مشخصات و پیچیدگی‌های رفتار مشتریان و بازار را کسب خواهید کرد. می‌توانید علاوه‌بر تعریف و تخمین اندازه بازار مفروض، میزان سودآوری آن را آموزش استراتژی کسب و کار نیز به میزان مناسب برآورد کنید. شما می‌توانید با شناخت بازار، مشتریان و رقبا با آشنایی کامل از مدل‌ها و طرح‌های کسب‌و‌کار و شناخت انواع روش‌های بازاریابی، کسب‌و‌کار خود را راه‌اندازی کنید. با گذراندن این دوره شما می‌توانید مهارت‌های لازم را در زمینه‎های گوناگون بازاریابی، منابع انسانی، مدیریت، کسب‌وکار و امور مالی و سرمایه‌گذاری به دست آورید.

همراستایی استراتژیک فرآیندها با استراتژی اصلی کسب و کار سازمان

همراستایی استراتژیک فرآیندها با استراتژی اصلی کسب و کار در سازمان بخش مهمی از مباحث حوزه مدیریت استراتژیک را شامل می شود. چه در مرحله برنامه ریزی استراتژیک و تدوین استراتژی ها یا هنگامی که استراتژی اصلی کسب و کار، تدوین و برنامه ریزی گردیده و سعی داریم که استراتژی‌های کارکردی – Functional را زیر آن تعریف کنیم، یا حتی زمانی که در حال اجراء و پیاده سازی برنامه های راهبردی و ارزیابی و کنترل آنها هستیم، همراستایی استراتژیک، اهمیت داشته و باید به طور جدی به آن پرداخته شود.

بدیهی است که در یک حالت منطقی، استراتژی های کارکردی شرکت – Functional (کارکردها را فرآیندها یا با قدری چشم پوشی، واحدهای سازمانی در نظر بگیرید) بایستی در راستا و جهت استراتژی کسب و کار – Business Strategy باشند. یعنی اگر سازمان استراتژی رهبری هزینه را در کسب و کار خود تشخیص داده و برنامه ریزی نموده که در پیش بگیرد، بدیهی است که فرآیندهای مدیریت منابع انسانی، مهندسی، تولید و عملیات، مدیریت دانش، مالی و بازرگانی و . . . نمی توانند و نباید هدف‌گذاری ها، برنامه‌ریزی‌ها و انجام فعالیت‌ها و عملیات خود را با نگاه و اقبال به یک راهبرد دیگر به جز استراتژی رهبری هزینه تعیین و اجراء نمایند. (و مثلا فعالیت های خود را طوری تنظیم نمایند که انگار استراتژی برگزیده سازمان، استراتژی تمایز می باشد)

در سطح واحدهای سازمان، مثال دیگری را بررسی کنیم؛ اگر رویکرد مدیریت ارشد سازمان، استفاده و به کارگیری از خدمات شرکت های حرفه ای و متخصص بیرونی جهت برونسپاری کردن فرآیندهای پشتیبانی یا حتی عملیاتی شرکت می باشد، مدیران میانی واحدهای مختلف بایستی این رویه را درک کرده و در مدیریت بخشی خود، این مسئله را مد نظر قرار دهند و از برنامه ها و اقداماتی در جهت تأمین منابع و امکانات (خرید تجهیزات، جذب نیرو و . . . ) جهت انجام این فرآیندها درون سازمان بپرهیزند. بدیهی است که درست بودن یا اقتصادی نبودن این رویکرد، مدنظر نیست و هدف، تشریح مفهوم همراستایی استراتژیک و الزام منطقی بودن آن در سازمان می باشد.

همراستایی استراتژیک عمودی و افقی با استراتژی کسب و کار سازمان

همراستایی عمودی

این همراستایی که هر یک از بخش ها / کارکردها و فرآیندها، برنامه های کلان و بلندمدت خود را با توجه به استراتژی اصلی کسب و کار که یک سطح بالاتر از آن قرار دارد، برنامه ریزی و اجرا نماید را همراستایی عمودی می نامیم. در کنار این همراستایی، همراستایی افقی نیز وجود دارد که توضیح خواهم داد. زیر همراستایی عمودی، یک همراستایی عمودی دیگر هم وجود دارد و آن همراستایی مابین اهداف و جهت گیری فعالیت‌های اصلی زیرمجموعه یک فرآیند با فرآیند اصلی و مادر می باشد.

به عنوان مثال زیرسیستم های فرآیند اصلی مدیریت منابع انسانی شامل طراحی ساختار سازمانی، استخدام، آموزش، رویه جبران خدمات، انگیزش و . . . بایستی در سمت و جهتی باشند که استراتژی اصلی منابع انسانی سازمان به آن سمت و سو می باشد. کدام سمت و جهت؟ بله، همراستا با استراتژی اصلی کسب و کار سازمان یا همان همراستایی استراتژیک عمودی.

همراستایی افقی

نوع دیگر همراستایی، همراستایی افقی می باشد که مابین خود فرآیندها و واحدهای سیستم مدیریت سازمان می باشد. به این معنا که فرآیندها و کارکردهای سیستم مدیریت سازمان بایستی همدیگر را پشتیبانی و تقویت نمایند و البته فعالیت های داخلی خود را طوری برنامه ریزی و پیاده‌سازی ننمایند که احیانا زمینه تضعیف برنامه های یکدیگر را فراهم آورند.

به عنوان مثال اگر در فرآیند بازاریابی و فروش سازمان، بنا به عوامل محیطی و ضرورت های راهبردی، استراتژی نفوذ در بازار، توسعه بازار یا بهبود محصول، هدفگذاری شده است، فرآیند مدیریت منابع انسانی هم باید در نیازسنجی و برنامه ریزی آموزشی، مهارت ها، آموزش ها و شایستگی‌های مورد نیاز کارکنان را برای اجرای این استراتژی ها لحاظ نماید.

همراستایی استراتژیک مدیریت دانش با استراتژی کسب و کار

مشابه نوع دوم همراستایی عمودی، اینجا هم یک همراستایی افقی دیگر و در سطحی پایین تر داریم. یعنی مابین فعالیت های اصلی و زیرفرآیندها نیز بایستی همراستایی وجود داشته باشد. به عنوان مثال در فرآیند مدیریت دانش و بین فعالیت های اصلی آن اعم از کسب دانش، خلق دانش، به‌اشتراک گذاری و به کارگیری دانش، بایستی همراستایی (افقی) وجود داشته باشد یا بهتر است بگویم بایستی همراستایی، به وجود آورده شود.

در مورد مدیریت منابع انسانی هم، همین نکته را می توان خاطرنشان کرد که مابین زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی همچون استخدام، تجزیه و تحلیل و طراحی شغل، آموزش، ارزیابی عملکرد و . . . نیز بایستی همراستایی افقی را طرح ریزی و ایجاد نمود.

به عنوان مثال هنگامی که در تجزیه تحلیل و طراحی شغل ها و تعیین شایستگی های مورد نیاز برای تصدی مسئولیت ها، ایفای نقش‌هایی همچون رهبری موثر تیم کاری و مدیریت اثربخش پروژه را لحاظ می کنیم، در فعالیت‌های جذب نیرو برای پست‌های سازمانی، شرایط احراز صلاحیت تدوین شده، ملاک ارزیابی و تصمیم‌گیری قرار گیرد.

استراتژی های موثر در کسب و کار چه اصولی دارد؟

و بقیه کسب وکار ها مجبور به پذیرش شکست هستند و نمی توانند با این ۲۰ درصد مقابله نمایند.

این کسب و کار ها ، اصول را می دانند و متناسب با نوع فعالیت و اقدامی که پیش روی آنان است

از این استراتژی ها استفاده می نمایند.

در ادامه به این اصول اشاره ای می نمایم و برای شما به طور اختصار به این موضوع می پردازم:

اصل تعیین هدف:

این یکی از اصلی ترین استراتژی های موثر می باشد که باید حتما رعایت گردد.

باید در کسب و کار شما اهداف کوتاه مدت و بلند مدت وجود داشته باشد و باید بدانید

دقیقا به چه هدفی می خواهید برسید و روش رسیدن به این اهداف چگونه است.

کارا ترین شرکت ها شرکت هایی هستند که می دانند به کجامی خواهند برسند و راه رسیدن به این اهداف نیز مشخص شده است .

این شرکت ها اهداف تمام واحد ها را مشخص کرده اند و کارمندان می دانند دقیقا باید چه کارهایی را درچه زمانی انجام دهند.

استراتژی های موثر

اصل حمله:

یکی از این استراتژی های موثر که می تواند شما را پیروز کند حمله مداوم می باشد.

باید مدام با محصولات جدید ،خدمات ،فرآیند ها و روش های جدید کسب و کار پیشروی کنید

و به رقیبانتان مهلت فکر کردن ندهید که بخواهند از شما کپی کنند و یا بخواهند با شما بجنگند.

استراتژی های موثر

اصل تجمیع:

همه آموزش استراتژی کسب و کار نبردها موقعی به نتیجه رسیده است که با جمع کردن نیرو ها توانسته اند نقطه حیاتی و در زمانی حیاتی

برای عملی کردن یک هدف استراتژیک به پیروزی برسند.

اصل تجمیع در کسب و کار یکی از استراتژی های موثر است و به این معنی است که در حوزه یک محصول

خاص برجسته شوید آموزش استراتژی کسب و کار و قبل از گسترش کار خود به سایر محصولات ،خدمات و بازارها از نظر کیفیت

و خدمت بر آن بخش تسلط یابید.

استراتژی های موثر

اصل مانور:

این اصل به معنای حفظ انعطاف و آمادگی حرکت در جهات مختلف بدون توجه به اقدامات دشمن است .

همه نبردهای بزرگ ،نبرد های مانور هستند.

نبرد هایی که فرمانده ماهرانه از ارتش خود استفاده می کند و افراد و منابع خود را به مناطقی هدایت

می کند که در آن به “مزیت رقابتی” دست یابند.

اصل مانور در کسب و کار به معنی نوآوری و خلاقیت در یافتن راه های بهتر سریعتر و ارزانتر

برای خدمت رسانی به مشتریان و فروش و سود آوری بیشتر است .

برای حفظ این انعطاف پذیری در کسب وکار باید همیشه عقب بایستید و سوالاتی درباره شرایط فعلی بپرسید.

اصل اقدام هماهنگ:

شاید به این استراتژی های موثر از این دید نگاه نشده باشد که چقدر می تواند شبیه به یک ماشین باشد

و این ماشین روغن کاری نیاز دارد و با هم و در قالب تیم کار کنند و به اهداف تعیین شده بزرگ و کوچک برسند .

این اصل را اقدام واحد پیوسته می نامند : یعنی همه با هم همکاری می کنند ،از یکدیگر حمایت می کنند

و منابع خود را هر وقت و هر جا که لازم باشد ارائه میدهند تا مطمئن شوند که ارتش پیروز است.

در تاریخ نشان داده شده است که نیروهای کوچک ولی سازمان یافته توانسته اند بر واحد های بزرگتری

که خوب هماهنگ نشده بودند ،غلبه کرده و آن ها را نابود کنند .

در کسب و کار هم شرکت هایی برتر هستند که با بهترین معیار های اخلاقی را خدمت خود دارند

و آن ها خود را بخشی از تیم شرکت می دانند از الفاظی مانند “مال من” ،” ما” ،”مال ما” استفاده می کنند .

این افراد شرکت را امتداد طبیعی و منطقی خودمی دانند.آنها هر گز نمی گویند این کار مربوط به من نیست

و سعی می کنند این کار را طوری آموزش استراتژی کسب و کار انجام دهند که موفقیت شرکت تضمین شود.

استراتژی های موثر

اصل غافلگیری:

شرکت های موفق معمولا راه هایی را می روند که دیگران تصور نمی کنند چون این افراد سخت ترین

راه هایی را انتخاب می کنند که رقبا همیشه از آن عبور کرده اند.

اصل غافلگیری در کسب وکار یکی از استراتژی های موثر می باشد و به این معنی است

که همیشه به دنبال راه هایی برای ایجاد مزیت رقابتی در محصولات و خدمات ،فرآیند ها و استراتژی ها

و تکنیک های بازاریابی و روش های فروش و تکنولوژی جدید برای ارائه محصولات و خدماتی باشید

که جدید و متمایز از محصولات و خدمات رقبا باشد.

اصل بهره برداری:

وقتی در نبرد پیروز شدید ،بازار را به دست آورید ،به جببهه رقبا نفوذ کردید و بر بازار تسلط پیدا کردید

باید آماده حرکت سریع برای بهره برداری ازآن باشید .

سریع حرکنت کنید چون رقبا مراقب شما هستند و آماده می شوند که با سرعت هر بیشتر به حوزه شما نفوذ کنند .

باید از جایگاه برتر خود در بازار نهایت استفاده را ببرید و به آن بچسبید .هرگز آرام ننشینید .

وقتی با محصول ،خدمت یا یک تکنیک بازاریابی برتر به مزیت رقابتی در بازار دست یافتید

از آن نهایت استفاده را ببرید .

می دانید که امروزه رقبا سریع تر از هر مکان دیگری می توانند از مزیت رقابتی شما تقلید کنند

یا کاری برای تضعیف آن انجام دهند .

فرصتی برای تردید وجود ندارد .باید با سرعت پیش بروید و با تمام توان بیشترین سهم بازار را از آن خود کنید .

استراتژی های موثر

یک اقدام کوچک:

همین امروز اهداف کسب و کار خود را تدوین کنید و بگویید که به کجا می خواهید برسید

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا