اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ

استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
همانطور که در گذشته گفتیم، اندیکاتورها تحولی چشمگیر در کیفیت تحلیل نمودارهای قیمت ایجاد کردند. امروزه استراتژیهای زیادی در بین معاملهگران بازارهای مالی وجود دارد که با اندیکاتورها طراحی شدهاند و در عین سادگی، بازدهی بسیار مناسبی نیز دارند. در این استراتژی معاملاتی نیز از سه اندیکاتور پر طرفدار استفاده شده است که ترکیب صحیح آنها باهم یک استراتژی بسیار جذاب را پدید آورده است.
اندیکاتور EMA:
از خانواده میانگینهای متحرک میباشد و به صورت نمایی یا لگاریتمی اقدام به میانگینگیری از نمودار قیمت میکند. در روش میانگینگیری به به صورت نمایی، به قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری داده میشود؛ لذا قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری در محاسبات دارند.
اندیکاتور MACD:
مکدی از خانواده نوسانگرها میباشد و شامل دو ناحیه منفی و مثبت میباشد. ساختار مکدی را دو میانگین متحرک کوتاه و میان مدت تشکیل دادهاند که یکی از میانگینها ۱۲ دورهای و دیگری ۲۶ دورهای میباشند.
کسب اطلاعات بیشتر پیرامون این اندیکاتور: آموزش اندیکاتور مکدی (MACD)
اندیکاتور RSI:
این اندیکاتور نیز مانند مکدی از میانگین متحرک در محاسبات خود استفاده میکند؛ با این تفاوت که فرمول محاسباتی آن کمی پیچیدهتر از مکدی میباشد. اندیکاتور RSI دارای سه ناحیه میباشد که زیر ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع فروش، بالای ۷۰ به عنوان ناحیه اشباع خرید و همچنین ناحیه بین ۳۰ تا ۷۰ به عنوان ناحیه تعادلی نامیده میشود.
استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
با توجه به بررسی انجام شده، این استراتژی در بازه زمانی روزانه و با تنظیماتی که بیان میگردد نتایج مطلوبتری را داشته است. سه ابزار مورد نیاز این استراتژی را معرفی کردیم و در مورد هر یک به صورت مختصر توضیحاتی را ارائه کردیم؛ حال قصد داریم تا در مورد نحوه انجام معامله توسط این استراتژی بپردازیم.
سیگنال خرید:
سیگنال ورود به این استراتژی توسط دو اندیکاتور MACD و RSI صادر میگردد. زمانی که اندیکاتور مکدی در ناحیه اشباع فروش (زیر سطح صفر) قرار گیرد و خط مکدی خط سیگنال را از پایین به بالا بشکند شرط اول ورود به معامله صادر میگردد. اما شرط دومی نیز در نقطه ورود این استراتژی الزامی میباشد؛ در کنار سیگنال مکدی میبایست موقعیت اندیکاتور RSI را نیز بررسی نمایید. زمانی که مکدی سیگنال ورود را صادر کرد، اندیکاتور RSI نیز باید زیر سطح ۶۰ قرار داشته باشد تا شرط ورود به معامله کامل گردد.
سیگنال فروش:
سیگنال خروج این استراتژی توسط اندیکاتور میانگین متحرک و RSI صادر میگردد. برای بررسی سیگنال خروج به دو میانگین متحرک نمایی کوتاه مدت (۱۳ روزه) و بلند مدت (۲۱ روزه) نیاز داریم. مادامی که میانگین کوتاه مدت در بالای میانگین بلند مدت در حال حرکت است حد ضرر و نقطه خروج ما نیز به صورت شناور جا به جا میشود. زمانی که میانگین کوتاه مدت از بالا به پایین با میانگین بلند مدت تقاطع ایجاد کرد شرط اول خروج از معامله صادر میگردد. اما برای خروج از معامله نیز به شرط دومی نیاز داریم که توسط موقعیت اندیکاتور RSI تعیین میگردد؛ برای تکمیل شرایط خروج از معامله میبایست اندیکاتور RSI بیشتر از سطح ۳۰ قرار داشته باشد.
تفاوت نمودار لگاریتمی و نمودار حسابی چیست و چه کاربردی دارند؟
نمودارهای تحلیل تکنیکال دارای دو محور می باشند: محورافقی برای نمایش زمان و محورعمودی برای نمایش قیمت است. تفسیر و تحلیل نمودار سهام بسته به نوع مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهده نمودار، می تواند در بین معامله گران مختلف متفاوت باشد، محورعمودی که نشان دهنده تغییرات قیمت سهام است، دارای دو مقیاس قیمت می باشد که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد این مقیاس ها عبارتند از:
۱- نمودار حسابی: به عنوان ساده ترین نمودار از انواع نمودار تحلیل تکنیکال می توان نمودار خطی را نام برد. با توجه به اینکه در زمان های مختلف، قیمت مشخص است، با وصل کردن قیمت های مختلف به یکدیگر، این نمودار حاصل می شود. این نمودار به صورت پیش فرض بر اساس قیمت بسته یا همان قیمت آخرین معامله به دست می آید، نمودار خطی نشان دهنده قیمت در محور عمودی با استفاده از فاصله مساوی بین قیمت های اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ تعیین شده است. نمودارهای خطی مقادیر مطلق را نشان می دهند و تغییرات قیمت آن بصورت عددی محاسبه می شود.
برای افزایش اطلاعات و آگاهی خود در زمینه بورس می توانید در کلاس بورس شرکت کنید و یا با خرید پکیج بورس به راحتی تنها در مدت زمان بسیار کمی علم بورسی خود را افزایش بدهید.
۲- نمودار لگاریتمی : نمودار لگاریتمی که به آن log نیز گفته می شود، فاصله قیمت را در محور عمودی یا y وابسته به درصد تغییرات قیمت است. به چارتی که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی در نظر گرفته شود ، چارت لگاریتمی می گوییم. همیشه توصیه می شود برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده کنید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته می شود و در دروسی مثل تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی از نوع نمودار مورد استفاده نمی شود و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد اما آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه ی نمودار ها می باشد ،
نکته : ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند. متاسفانه در اکثر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اعمال نمی شود که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام میدهد این گزینه عملکرد صحیحی ندارد، در فیبوناچی بازگشتی و اکستنشن ، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است اما در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن ، محاسبات اشتباهات کمتری دارد.
توجه داشته باشید که اطلاعات همیشه خام است و لگاریتمی نمی شود. پس اشخاصی که اطلاعات را از شرکت های تامین کننده دیتا تهیه می کنند و بعد آنها را در نرم افزار ها اجرا می کنند همیشه چارت حسابی را روی نمودار می بینند.
بررسی دیدگاه جان مورفی در ارتباط با نمودار حسابی یا لگاریتمی:
قیمت: قیمت به صورت عمودی نمایان می شود، از قیمت های پایین تا قیمت های بالاتر
زمان: به صورت افقی نشان داده می شود و تاریخ ها در پایین نمودار از چپ به راست حرکت می کنند.
برای نمایش قیمت در مقیاس از دو نمودار می توان استفاده کرد:
نمودار مقیاس خطی: در این نمودار هر افزایش قیمت و هر صعود به صورت یکسان نمایش داده می شود. در هر دو مورد ۱۰ واحد صعود شکل گرفته که در مقیاس عمودی یکسان نشان داده می شود. این اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ مقیاس خطی رایجتر است.
نمودار لگاریتمی: در این نمودار تغییرات قیمت به صورت درصدی اندازه گیری می شود برای درک بهتر می توان گفت که حرکت قیمت از ۱۰ تا ۲۰ بسیار بزرگتر از حرکت قیمت از ۵۰ تا ۶۰ نشان داده می شود و دلیلش این است که از لحاظ درصدی، صعود از ۵۰ تا ۶۰ معادل ۲۰ درصد رشد است اما صعود از ۱۰ تا ۲۰ معادل ۱۰۰ درصد صعود است. نمودارهای لگاریتمی بر اساس صعود درصدی ایجاد شده اند و صعود از ۱۰ تا ۲۰ را معادل صعود از ۵۰ تا ۱۰۰ نمایش می دهد. به نظر جان مورفی به صورت عمومی، تفاوت مابین دو مقیاس برای دوره های زمانی کوتاه مدت خیلی اهمیتی ندارد. بیشتر تحلیلگران همچنان از مقیاس حسابی برای تحلیل هایشان استفاده می کنند. اما تفاوت در نمودارهای بلند مدت تر اهمیت بیشتری دارد. در یک نمودار لگاریتمی، صعود متوالی قیمت در مقایسه با حرکتهای ابتدایی قیمت کوچکتر نمایان می شود. در نتیجه، خطوط روند در نمودارهای لگاریتمی بسیار سریعتر شکسته می شوند. هیچ جواب قطعی وجود ندارد که نشان دهد کدام تکنیک برتر است. برای بیشتر نمودارهایی که من استفاده می کنم نمودارها حسابی هستند. با این حال ، نگاه کردن به هر دوی این نمودارها برای انجام تحلیل های بلند مدت تر ایده ی بسیار خوبی است. نرم افزارها تغییر مقیاس نمودار را به سادگی انجام می دهند.
اهمیت استراتژی در فارکس
معامله در بازار فارکس شرایطی را فراهم کرده که تریدرها در سراسر دنیا می توانند با کسب مهارت و تجربه به سود خوبی برسند. و البته مثل هر بازار دیگری در دنیا پیچیدگی های خودش را دارد. به همین دلیل، خیلی مهم است که برای کار کردن در این بازار استراتژی مختص خودتان را داشته باشید. فارکس به روش های مختلفی انجام می شود، پس بهتر است یک استراتژی انتخاب کنید که با سطح تجربه، بودجه و اهداف تریدینگ شما سازگار باشد. علت موفقیت یا شکست در این بازار بستگی به درک کلی شما از بازار قبل از اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ ورود به آن و انتخاب یک استراتژی مناسب است.
اهمیت استراتژی در فارکس
چرا در فارکس داشتن استراتژی مهم است؟
مقاله انگلیسی مرتبط به این مورد را میتوانید در اینوستوپدیا بخوانید.
Strategy
انتخاب یک استراتژی برای فارکس شبیه خریدن یک ماشین جدید است. گزینه های مختلف با طرح و اندازه های گوناگون پیش روی شماست. حتما قبل از اینکه یک استراتژی را در یک حساب واقعی پیاده کنید، آن را در یک حساب دمو امتحان کنید.
استراتژی در فارکس و معاملات چیست؟
Trading Strategy
استراتژی تریدینگ روشی است که به تریدرها کمک می کند تا بدانند چه زمانی یک جفت ارز را بخرند یا بفروشند، و شامل استفاده از تکنیک های خاص معاملاتی است که هدف آن بدست آوردن سود از خرید و فروش ارزهای مختلف است. استراتژی های زیادی وجود دارد که به شکل سیگنال های دستی یا خودکار هستند. استراتژی های جدید به شکل تکنیکال یا فاندامنتال، و یا براساس اخبار و رویدادها هستند. استراتژی های دستی، تریدر را وادار می کنند که خودش از طریق کامپیوتر سیگنال های تریدینگ را پیدا کند. استراتژی خودکار برای جایی هست که یک الگوریتم که توسط یک تریدر ساخته شده است به اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ طور خودکار این سیگنال ها را پیدا می کند و به طور اتوماتیک و بدون کمک انسان اجرا می کند.
برای شروع کار در بازار فارکس ، میتوانید از بهترین بروکر های فارکس استفاده کنید.
انواع استراتژی های فارکس:
هیچ استراتژی خاصی وجود ندارد که برای همه تریدرها مناسب باشد. هر تریدر باید استراتژی مختص خود را داشته باشد. در ادامه برخی از استراتژی های مهم فارکس را آورده ایم:
ترند تریدینگ یا معامله گری روند:
این یکی از ساده ترین استراتژی های فارکس است، و در عین حال معتبر نیز هست. و شامل تلاش برای بازدهی مثبت با استفاده از حرکت مستقیم بازار است.
پرایس اکشن تریدینگ :
در این استراتژی قیمت های قبلی به عنوان راهی برای تنظیم استراتژی های تکنیکال است و می تواند به تنهایی یا با اندیکاتور استفاده شود. در این استراتژی اصول فاندامنتال به ندرت استفاده می شوند. پرایس اکشن در دوره های بلند مدت، متوسط و کوتاه مدت استفاده می شود و به خاطر همین تنوع زمانی این استراتژی مورد علاقه بسیاری از تریدرها است.
رنج تریدینگ یا معاملات محدوده نوسان:
این استراتژی شامل شناسایی نقاط پشتیبانی و مقاومت است، که در آن معامله گران، ترید را در مراحل مهم وکلیدی انجام می دهند. تحلیل تکنیکال یکی از جنبه های اصلی این استراتژی است. این استراتژی در شرایطی که هیچگونه نوسان مهم و روند مشخصی در بازار وجود ندارد به خوبی عمل می کند. مدت معامله میزان مشخصی ندارد و در هر چهرچوب زمانی می تواند عمل کند.
پوزیشن تریدینگ :
این استراتژی در مقایسه با بقیه استراتژی ها بلند مدت تر است و بزرگ ترین تایم فرم را در بر می گیرد، و بیشتر روی فاکتورهای فاندامنتال تمرکز دارد، البته از روش های تکنیکال را نیز می توان استفاده کرد. معاملات پوزیشن چشم انداز طولانی مدت دارند(هفته ها، ماه ها و حتی سالها) و برای تریدرهایی که پشتکار زیاد دارند مناسب است. یکی از مزیت های این استراتژی داشتن حداقل سرمایه برای شروع است.
معامله روزانه:
یک استراتژی کوتاه مدت که برای خرید و فروش ابزارهای مالی در یک روز معاملاتی است، به این معنی که موقعیت، قبل از بسته شدن بازار بسته می اهمیت استفاده از الگوریتم تریدینگ شود. در این استراتژی می توان چند معامله را به طور همزمان انجام داد.
معاملات انتقالی یا کری ترید:
در این استراتژی تریدرها تمایل دارند ارزی که نرخ بهره پایینی دارد را بفروشند و ارزی با نرخ بهره بالاتر را خریداری کنند. این کار در اخر منجر به سوددهی مثبت می شود. بازارهایی با روند قوی فرصت معاملاتی مناسبی برای پیاده سازی این استراتژی هستند، چون این استراتژی به بازه زمانی طولانی تری نیاز دارد. این استراتژی دو جنبه دارد: ریسک نرخ تبادل و ریسک نرخ بهره. بهترین زمان برای آغاز پوزیشن ها در آغاز روند است، برای اینکه بتوان به طور کامل از نوسانات نرخ تبادل بهره برداری کرد. تا زمانی که ارز اول در جفت ارز نرخ بهره بالتری نسبت به ارز دوم داشته باشد، تریدر همچنان از محل اختلاف نرخ بهره سود دریافت می کند. از این استراتژی فقط در بازار فارکس استفاده می شود.
استراتژی اسکالپ یا نوسان گیری:
اسکالپینگ شامل معاملاتی می شود که کوتاه مدت هستند و حداقل سودآوری را دارند، و معمولا بر روی نمودارهایی با تایم فرم کوتاه تر مورد استفاده قرار می گیرند. در این استراتژی جفت ارزهایی که بالاترین نقدشوندگی را دارند نسبت به بقیه برتری دارند، زیرا اسپرد کمتری دارند و با طبیعت کوتاه مدت این نوع استراتژی هماهنگ هستند. در این استراتژی تعداد معاملات بیشتری انجام می شود.
سوئینگ تریدینگ :
در این استراتژی تریدرها به دنبال کسب سود از بازارهای رنج در کنار بازارهای دارای روند هستند. متناسب با سقف ها و کف های قیمتی مشخص شده، معامله گران می توانند وارد پوزیشن های خرید و فروش شوند. در این استراتژی فرصت های معاملاتی زیادی وجود دارد.
همانطور که دیدید برای انتخاب یک استراتژی مناسب گزینه های زیادی وجود دارد. هنگامی که استراتژی مورد نظر خود را انتخاب کردید، خیلی مهم است که زمان بگذارید و نسبت ریسک به ریوارد را تجزیه و تحلیل کنید. همچنین زمان مورد نیاز برای هر استراتژی را در نظر داشته باشید و طبق آن انتخاب کنید. همانطور که اشاره کردیم هر تریدر یک استراتژی مختص به خود دارد، پس توجه داشته باشید این موضوع بستگی زیادی به شخصیت شما، اینکه چطور با یک ریسک یا موقعیت برخورد می کنید و مقدار زمانی که می خواهید برای ترید بگذارید بستگی دارد. بهترین توصیه این است استراتژی مورد نظر را با شخصیت تان تطبیق دهید، زیرا این کار کمک می کند پایه محکمی ایجاد کنید و براساس آن تریدینگ خودتان را پیش ببرید.